فیلم قاتل وحشی، ساخته حمید نعمت‌الله به جشنواره فجر می‌رود؟ برنامه کنسرت خوانندگان پاپ در زمستان ۱۴۰۳ بهنوش طباطبایی و حامد بهداد با «گیس» به جشنواره فجر می‌روند ویدئو | منصور ضابطیان در «آپارات» میزبان ستارگان دوران مدرن می‌شود ویدئو | بخش هایی از گفتگوی جنجالی محمدحسین مهدویان با هوشنگ گلمکانی حادثه در تنکابن | یادی از مرحوم منوچهر حامدی خراسانی، بازیگر سینما و تلویزیون تمدید مهلت ارسال اثر به نوزدهمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر به نام مادر | مروری بر مشهورترین مادر‌های سینمای پس از انقلاب اسلامی بومیان جزیره سی پی یو آموزش داستان نویسی | شکل مولکول‌های جهان (بخش اول) همه چیز درباره فیلم گلادیاتور ۲ + بازیگران و خلاصه داستان نقش‌آفرینی کیانو ریوز و جیم کری در یک فیلم کارگردان فیلم ۱۰۰ ثانیه‌ای ردپا: پیام انسانی، رمز موفقیت در جشنواره‌های جهانی است اسکار سینمای اسپانیا نامزدهای خود را معرفی کرد برج میلاد، کاخ چهل و سومین جشنواره فیلم فجر شد آمار فروش سینمای ایران در هفته گذشته (٢ دی ١۴٠٣) استوری رضا کیانیان در واکنش به بستری‌شدن محمدعلی موحد و آلودگی هوا + عکس
سرخط خبرها

نقاب «بی‌بی‌سی فارسی» را چه کسی برداشت؟ | نوشته‌ای که با یک سال تأخیر می‌خوانید...

  • کد خبر: ۵۴۵۶۸
  • ۱۳ دی ۱۳۹۹ - ۱۱:۴۲
نقاب «بی‌بی‌سی فارسی» را چه کسی برداشت؟ | نوشته‌ای که با یک سال تأخیر می‌خوانید...
بهروز فرهمند - روزنامه نگار
این چند خط را که اکنون قلمی می‌کنم، شاید نزدیک به یک سال پیش باید می‌نوشتمش و شما با تاخیر می‌خوانیدش.
 
ماجرا از این قرار است، درست همان روز‌های پس از شهادت سردار، من -به عنوان یک فعال رسانه ای- خبر‌ها و تحلیل‌های چند رسانه پارسی زبان آن سوی آب را پیگیری می‌کردم تا ببینم درباره ترور یک سردار ایرانی - آن هم نه در معرکه روزانه نبرد که در شب هنگام فرودگاه بغداد- چه می‌گویند و ماجرا را چگونه پوشش خبری می‌دهند. بصورت طبیعی، هرگز و سر سوزنی، انتظار نداشتم که زاویه نگاهشان چنان باشد که رسانه‌های ایرانی و هواداران جمهوری اسلامی، به ماجرای ترور و شهادت سردار می‌نگرند.

دستکم، اما می‌خواستم ببینم، رسانه‌هایی که در مرامنامه‌های خودشان، اصل «بی طرفی» را پیوسته جار می‌زنند و «سوگیری نداشتن» را برند و اعتبار خودشان برمی شمارند، ترور سردار را چگونه روایت می‌کنند.
در این میان، بی گمان نگاه اول و آخرم به سوی رسانه بی‌بی‌سی فارسی دوخته شد.
استدلالم در آن روز‌ها این بود که در تخصصی و حرفه‌ای رفتار کردن آن رسانه -کم و بیش- اتفاق نظر است و از سوی دیگر، فریاد «بی‌طرفی» اش نیز گوش فلک را کر کرده است.
با خود گفتم، چه فرصتی از این بهتر که ادعای بی طرفی بی بی سی فارسی، در ترازوی نقد قرار گیرد، تا سیه روی شود هر که در آن غش باشد!

ناگفته نماند، رسانه‌های فارسی زبان دیگر، آن‌قدر -از نگاه منِ مخاطب- رویکرد خبری و اطلاع‌رسانی‌شان، آماتوری و بی‌کلاس و به قول امروزی‌ها «چیپ» است و چنان «خبر» و «نظر» و «اراجیف» را درهم می‌آمیزند و به جای خبر به مخاطب زبان بسته‌شان، قالب می‌کنند که در ارزیابی شتابزده ام، هیچ جایی نداشته و ندارند؛ بنابراین و پیش از هرچیز، شیوه خبررسانی بی‌بی‌سی فارسی، نظرم را جلب کرد.

مجری خبر بی‌بی‌سی فارسی در روز اول پس از حادثه هرگز از واژه «ترور» استفاده نکرد.
ابتدا خطای شنیداری پنداشتمش و سپس با خودم گفتم، شاید این رویه، مختص روز اول باشد و در روز‌های آینده، روندشان را تصحیح کنند.
اما گویی مرغ خبری بی بی سی فارسی همچنان یک پا داشت.
باور کنید، کم کم در سلامت عقل و برداشت ذهنی خودم از رخداد‌ها و پدیده‌ها شک کرده‌بودم.

از خودم پرسیدم: حمله شبانه پهپاد آمریکایی به یک فرمانده ایرانی که مهمانِ دوستان عراقی اش بوده، آن هم نه در منطقه جنگی و در مهلکه نبرد، که در خروجی فرودگاه بغداد، آیا مصداق عملیات «ترور» است یا نه؟ در پرانتز یادآوری کنم، این هم «جادوی رسانه» است که چنان در ذهن شما دستکاری و برایتان انگاره سازی می‌کند، که درباره کارکرد مغز و ذهن خودتان هم به شک و شبهه می‌افتید و چه بسا یک روز صبح از خواب ناز بیدار شوید و بودن خودتان را هم انکار کنید! بگذریم، ... هر چه، اما بیشتر اندیشیدم، پاسخی جز اینکه سردار درپی یک عملیات تروریستی شهید شده، نیافتم. در این هنگامه، به یافته دیگری هم رسیدم.

مانند این که بی‌بی‌سی جهانی، سی ان ان، تایم، نیویورک‌تایمز، واشنگتن‌پست، لس‌آنجلس‌تایمز، فاکس نیوز (شبکه مورد علاقه ترامپ)، بلومبرگ و فرانس ۲۴ و یورونیوز- بار‌ها و بارها- از واژه Assassination به معنای «ترور» در پوشش خبری حمله آمریکایی‌ها به سردار ایرانی استفاده کرده‌اند.
برای یک نمونه، مجله تایم در یک گزارش که رویکردش نیز دفاع از کار ترامپ در به‌شهادت‌رساندن سردار ایرانی بود، این تیتر را برگزید: «چرا ترامپ، سلیمانی را ترور کرد». (روزنامه شرق/ دی ۹۸).

در این میان، سوگیری آشکار و آبروریزی بی بی سی فارسی، در تحلیل و تفسیر ماجرا نیز چندان دستکمی از شیوه اطلاع رسانی اش نداشت، اما این پوشش خبری غیرحرفه‌ای و فرسنگ‌ها دور از اخلاق این رسانه بود که سبب شد، من که تا پیش از آن رخداد، بی بی سی فارسی را به عنوان یک رسانه گاهی مورد اعتماد پذیرفته بودم، تمامی باورهایم درباره «افسانه بی طرفی بی بی سی» فرو بریزد و دریابم که نه با یک رسانه حرفه‌ای پارسی زبان، که با مجموعه‌ای از نیرو‌های اپوزوسیون و هوادار تجزیه و چندپارگی سرزمینم روبرو هستم که نقاب شیک و مجلسیِ بی طرفی را بر چهره کشیده اند، اما به واقع، بازوی رسانه‌ای تروریست‌ها در واشنگتن و تل آویو و ریاض و تیرانا هستند.

حالا که سخن به اینجا رسید، این اعتراف را نیز به عنوان سخن واپسین از من بشنوید که از آن پس و تا به امروز، دیگر نتوانستم خودم را مجاب کنم که پای بی‌بی‌‌سی فارسی بنشینم و ببینم و بشنومش.
شاید این سخن، خوشایند برخی‌ها نباشد، اما اکنون دیگر باور دارم، تاریخ بی‌بی‌سی فارسی را می‌توان به دو بازه «پیش از ترور سردار» و «پس از ترور سردار» تقسیم کرد؛ «بی بی سی با نقاب» و «بی‌بی‌سی بدون نقاب»! ... و کیست که نداند، آنچه سبب افتادن این نقاب هشتادساله شد، بی‌گمان خون سردار شهید ما بود.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->